محمد نیکان وصالحه

خاطرات محمد نیکان و صالحه جون

محمد نیکان وصالحه

خاطرات محمد نیکان و صالحه جون

سفر به شمال کشور

دیدیم تعطیلاته یه سفر به بابلسر رو برنامه ریزی کردیم با عمه ومادرجون چند روزی اونجا بودیم خوش گذشت دریا رو فقط دیدیم حتی دست به آبش نمی شد بزنی سرما وبارندگی رویم رفته خیلی خوب بود هرچند به من یه کمی سخت گذشت آخه عزیزم کم اشتها شده بودی وچیزی نمی خوردی ولی به صالحه جونم خوش گذشت چون مدام با عمه اش می رفتن ساحل وپیاده روی .ولی شمال تابستان چیزی دیگه است