محمد نیکان وصالحه

خاطرات محمد نیکان و صالحه جون

محمد نیکان وصالحه

خاطرات محمد نیکان و صالحه جون

محمدنیکانه تعریفی

یه پسریه که نگو

از کجا براتون بگم که همش گفنیه


تا پسرخاله هاشو میبیمه میزنه زیر خنده

این لبخند ایشالا همش رو لباش باشه


آخخخخخخخخخ آخ

محمدپارسا رو که یادتونه

همون که باهم تو یه روز بدنیا اومدن

این دوتا وقتی همو میبینن اینجورین:


اول که همو تخویل نمیگیرن، آخه جفتشون میزنن زیر گریه

یکی دو ساعت اول که آقا محمدنیکانه ما، قلدری می کنه

بعدش همین قلدره می ره دل پسرخالشو بدست بیاره

حالا وقتشه که محمدپارسا ناز کنه

بگذریم، بعدش باهم خوب می شنو یواشکی می رن تو اتاق تا باهم بازی کنن



کار بعدیشو بگم که با آبجی صالحه خیلی دوسته، تا می بینش انگار دنیا رو بهش دادن



نظرات 1 + ارسال نظر
مامان ثنا جمعه 22 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:50 ب.ظ

ثنای من هر دو تاشون رو یه عالمه دوست داره

آفرین ثناجون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد