محمد نیکان وصالحه

خاطرات محمد نیکان و صالحه جون

محمد نیکان وصالحه

خاطرات محمد نیکان و صالحه جون

نه ماهگی

البته یه چند روزی پسرم نه ماه شده من وقت نکردم بنویسم تا اینکه دیروز بردمش پیش دکترش هم قد ووزن وهم چرا یکی دوروزه کم اشتها شده که گفت اشکال نداره شاید ویروسی شده قد 71 ووزن9200 تابعدا برسیم سر عکس ها

ا امروز باپسرم رفتم مصلای امام خمینی  راست میگن تامادر نشی مادر را درک نمی کنی وتا بچه نداشته باشی خانم   رباب رو  درک نمی کنی تمام مدت اشک ریختم و خانم مادر علی اصغر رو جلوی چشمم مجسم کردم ای خدا چه کشید این خانم .وقتی بی پسرشد چه برسر آقا امام حسین اومد تا این خبرو به مادرش داد. خدایا تورو به حق علی اصغر امام حسین تمام بچه های مریض وشفا بده واونای که آرزوی بچه  دارند رو حاجت روا کن(.سلام بر طفل شش ماهه ات یا حسین)عکسی که در خونه عمه بودی

اولین دندان پسرم

یه چندروزی بود هرچی گیرش می اومد به دهن می برد وبه لثه هاش می کشید تااینکه دیروز دیدم لثه اش  متورم شده  شب شروع کرد به خون اومدن اولش خیلی ترسیذیم ولی زود قطع شد تا صبح که از خواب بیدار شد برای رفتن به خونه عمه طبق معمول چکاپ منم شروع شد که ببینم مرواریداش در اومده یا نه بله امروز معاینه ام جواب داد وانگشتم به چیزی تیز برخورد کرد البته این وبگم

که دستام و خوب می شستم وبعد(اولین مرواریدت مبارک عزیزم)