حرفهایش گندهتر از سنش به نظرمیادتو خیابون هر ماشینی میبینه میگه پدرجون برام میخری وبعد میپرسه قیمتش چنده؟ بلاخره بابا رو مجبور کرد ماشین دلخواهش رو خرید بابا میگه رفتیم نمایشگاه دستم وگرفته میگه بیا یرات ماشین بخرم میگم من که همین الان خریدم میکه اون مال منه برای خودت نیست تقریبا بیشتر ماشینا رو میشناسه مامان میگه پسرا همین طورین عاشق ماشین راستی روز دوشنبه همین هفته یه اتفاق بدی برام افتاد همه میگن خدا بهت رحم کرده که چشمت آسیب جدی ندیده زنگ تفریح دوم سر راشین دانش آموز اون کلاس چهارم خورد به صورتم زیر چشمم حسابی باد کرد از مدرسه زنگ زدن بابااومد دنبالم برد منو دکتر عکس انداخت البته باید خودمم هم مواظب بودم