روزای که میخوایم بریم مهد مخالفه ولی برعکس روزای تعطیل میگه پس کی میریم مهد صبا دوست مهد کودکش وخیلی دوست داره خاله فاطمه مربی مهدش میگه خیلی این دوتا (محمدنیکان وصبا)روزا دل میدن وقلوه میگرن صبا سرش ومیزاره رو زانو محمدنیکان اینم نوازش میکنه و...... یه چند روزه میگه خوراکی بی خوراکی خاله گفته اسباب بازی ورو جمع نکنین حوراکی بی خوراکی ولی ما جمع نکردیم خوراکی هم خوردیم همش چشش تومهد به خوراکی این واونه مثلا صبا چوب چوب (چوب شور)داشت یاسین آبمیوه و....