محمد نیکان وصالحه

خاطرات محمد نیکان و صالحه جون

محمد نیکان وصالحه

خاطرات محمد نیکان و صالحه جون

روز پدر

  1. قبل از همه چیز روز پدر وبه پدران عزیز وخصوصا به پدر عزیزخودم وبه همسر نازنینم تبریک میگم چند روزی بود که صالحه میگفت برای بابا چی بخرم تا اینکه ازمهد که می اومدیم تو ماشین محمدنیکان برگشته میگه مامان می خوام برای پدرجون عروسک خرگوشی کادو بخرم که شبا باهم بازی کنیم آخه دوتا خرسی دارن شبا بازی می کنن بلاخره بگم از روز پدر صالحه دیگه سنگ تموم گذاشت دونوع دسر درست کرد یه کمی پذیرایی وتزیین کرد کیک خرید وکادو که من برای دوتاشون خریدم که به پدرشون بدن دوتا پیراهن وشلوار من هم یه کادو ناقابل البته روز مادر صالحه محمدنیکان دامن وشال وهمسر  سنگ تموم گذاشت

نظرات 1 + ارسال نظر
رضا سه‌شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:19 ب.ظ http://31th.blogsky.com/

مردا جوراب میگیرن زنا طلا

مردا مصرف جورابشون زیاده خانما طلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد