محمد نیکان امسال به مهدکودک میره بعداز ذو سال که عمه زحمت نگهدارش و روکشید تصمیمگرفتیم دیگه بره مهد ومرد بشه غافل از اینکه مهد و هزار مشکل صبح با صالحه میبریم کلی تو ماشین موقع رفتن خواسته داره این ومیخوام اون میخوام و..بعد هم قبول میکنه بره موقع خداحافظی دوباره بهونه گیریش شروع میشه پس آجیم بمونه بلاخره تا نیم ساعت هر روز معطلم ومیکنه وبا نارضایتی میمونه و...........