محمد نیکان وصالحه

خاطرات محمد نیکان و صالحه جون

محمد نیکان وصالحه

خاطرات محمد نیکان و صالحه جون

واما عید۹۳

  • سه روزبا خاله اینا شمال بودیم سه روز بعدی تهران بابا سرکاربود صبح هشتم با خاله اینا راه افتادیم به سمت شیراز ساعت ده شب رسیدیم قبل از شیراز پاسارگاد رفتیم مرقد کوروش کبیر وبعد به شهر زیبای شیراز رسیدیم حیلی خسته شده بوده بودیم با بچه کوچیک واین همه مسیر طولانی بانک به ما ویلا داده بود شب خسته بودیم خوابیدیم صبح حافظیه وسعدیه رفتیم خیلی عالی بود چون من بار اولم بود که شیراز اومده بودم به قول لسان الغیب خوشا شیراز و......وروز بعد باغ ارم  رفتیم ولی چشم محمدنیکان یه کمی قرمز شده بودمجبورشدیم مازودبرگردیم  http://s5.picofile.com/file/8121899850/P1030756.jpghمttpممممم://s5http://s5.picofile.com/file/8124058734/P_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B4%DB%B0%DB%B3%DB%B3%DB%B0_%DB%B1%DB%B2%DB%B0%DB%B8%DB%B0%DB%B6.jpghttp://s5.picofile.com/file/8123215850/P_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B4%DB%B0%DB%B3%DB%B3%DB%B1_%DB%B1%DB%B2%DB%B1%DB%B1%DB%B1%DB%B5.jpghttp://s5.picofile.com/file/8123779968/P_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B4%DB%B0%DB%B3%DB%B3%DB%B0_%DB%B1%DB%B1%DB%B5%DB%B3%DB%B0%DB%B2.jpg

نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا دوشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 06:46 ب.ظ

سلام خانم عبد اللهی

عکسا نمیان چی کار کنم؟

سلام عزیزم هنوز درست نشده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد