محمد نیکان وصالحه

خاطرات محمد نیکان و صالحه جون

محمد نیکان وصالحه

خاطرات محمد نیکان و صالحه جون

اولین افطارم

باعمو وعمه خونه مادرجون افطاری دعوت بودیم جاتون خالی خیلی بهم خوش گذشت من کوچکترین وآخرین نوه مادرجونم کلی ماشین برام خریده بود چونکه کوچولم به نفع ارشیا وصالحه شد تا تونستن بازی کردن وآخرسرهم بین سه تایی مون تقسیم کردن  

نظرات 4 + ارسال نظر
مریم مامان ماهان سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:20 ب.ظ http://mahanema.blogsky.com

ماشالا چه دختر و پسر نازی داری
همیشه به مهمانی خانمی

مامان زهرا نازنازی چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:14 ق.ظ http://zahra1389.persianblog.ir/



عیدتون مبارک

مامان زهرا نازنازی چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:20 ق.ظ http://zahra1389.persianblog.ir/

خوشحال میشم در بازی وبلاگی ما شرکت کنید

تا فردا شب وقت دارید

مامان زهرا نازنازی سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:37 ق.ظ http://zahra1389.persianblog.ir/

سلام خانومی

رمز رو در بخش تماس با من براتون گذاشتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد