محمد نیکان وصالحه

خاطرات محمد نیکان و صالحه جون

محمد نیکان وصالحه

خاطرات محمد نیکان و صالحه جون

واکسن آنفلوآنزا

با بابایی رفتیم پیش دکترتت(دکتر روحانی) برای چکاپ ماهانه ات قد69دورسر47.5و  

 

 

وزن8400 دکتر واکسن آنفلوآنزا روهم بهت زد هفته قبل هم صالحه جون زد  ولی هیچ وقت صالحه

 

 

 برای واکسن ویاآمپول گریه نمی کرد می گفتن خیلی مظلومه  عزیزم توبا کولی بازیت جبران همه

 

مظلومیتهاشومی کنی

نظرات 1 + ارسال نظر
مامان زهرا نازنازی چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ب.ظ http://zahra1389.persianblog.ir/

الهی همیشه تندرست و شاد باشید

مرسی خاله جون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد